برای دوست گلم

نمی دونستم

اصلا بهم نگفته بود

که هر روز میاد اینجا

و به وبلاگم سر می زنه

منم خبر نداشتم

چند وقت قبل

بهم گفته بود که

وبلاگمو عنکبوت گرفته

ولی اطلاع نداشتم

این قدر مهمه براش

که هر روز میاد سر می زنه

تا اینکه دیروز

بعد چند ماهی که از هم

بی خبر بودیم

این رو بهم گفت

که هر روز اینجا میاد

و وبلاگ رو می بینه

هم خوشحال شدم

هم ناراحت

خوشحال از این بابت که

تو این مدت که از هم خبر نداشتیم

به یادم بوده

ناراحت هم به خاطر اینکه

هر روز میومد و

مطالب قدیمی رو می دید

بهش قول دادم

براش یه مطلب بنویسم

که به قولم وفا کردم

ولی اون منو خیلی ناراحت کرد

چون اومد اهواز و

من رو خبر نکرد

هنوزم ازش دلگیرم

نباید این کار رو با من می کرد

چون وقتی روانه شهرشون شد

به من گفت که اومده اهواز

واقعا دلم شکست

اگه پیشم بود

کلی باش دعوا می کردم

ولی چه کنم که

رفیقمه و با هم خیلی صمیمی هستیم

من خیلی دوسش دارم

اونم منو همین طور

اسمش اشکان